درباره سیگار و اخلاق

ساخت وبلاگ
خاطره ای دارم از سه سال پیش. یعنی از زمانی که به عنوان محقق میهمان در بخش اخلاق زیستی موسسه های سلامت آمریکا (NIH) مشغول به کار بودم. در آن زمان یکی از همکاران ما خانمی بود از آمریکاییان بومی یا همان سرخپوستان. از معدود افرادی بود از قبایل سرخپوست که تحصیلات آکادمیک دانشگاهی در زمینه سلامت داشتند. و در آن زمان در بخش اخلاق زیستی آموزش می دید برای راه اندازی کمیته های اخلاق در مراکز پژوهشی که روی بیماران سرخپوست کار می کردند.

یک روز عصر، که با همکاران مشغول صرف چای و گفتگو بودیم، صحبت به سلامت عمومی و مبارزه با دخانیات کشید. او گفت: «من می خواهم که همسرم را از کشیدن سیگار نهی کنم. اما یک مشکل بزرگ دارم. مردان خانواده/قبیله همیشه هنگام دور هم جمع شدن، سیگار می کشند. او هم برای شرکت در جمع، باید با ایشان همراه شود. اگر بگویم که سیگار نکش! او را از جمع مردان قبیله و از انتقال فرهنگ و تجربیات قبیله محروم کرده ام.»

به نظر من نکته جالبی بود. سیگار یکسره ضرر نیست! فایده ای هم دارد و آن همانا فعالیت های اجتماعی و دوستانه ای است که در ضمن کشیدن سیگار رخ می دهند و پیوندها و تبادل تجربیات اجتماعی و فرهنگی را ممکن می کنند.

من البته هیچ وقت جرات نداشتم که این ادعا را علنی کنم تا این که چند روز پیش، آخرین ویراست کتاب «اخلاق در سلامت عمومی»( Stephen Holland: Public Health Ethics. Polity Press, Cambridge UK (Second edition; fully revised and expanded), 2014) را مطالعه می کردم که به همین نکته برخوردم.  این کتاب که یکی از معتبرترین مراجع اخلاق سلامت عمومی است. در این کتاب در نقد رویکرد «فایده گرایی» آمده است که: در مقابله با برخی از مسایل سلامت عمومی، اگر تنها به فواید موتبط با سلامت توجه شود، این نقصان وجود خواهد داشت که بسیاری از دیگر جنبه ها مغفول می مانند. دیدم که نویسنده دقیقا سیگار کشیدن را مثال زده است: قطعا سیگار برای سلامت زیانبار است. در این شکی نیست. اما در محاسبه دقیق فایده و ضرر سیگار، اگر فقط به اثر آن بر سلامت توجه کنیم، این از نظرمان دور می ماند که سیگار کشیدن چه نقشی در ایجاد و برقراری و تعمیق روابط و پیوندهای اجتماعی دارد.

دیروز مشغول تماشای شبکه جهانی بی بی سی بودم. مردی خاطراتش را از زندگی در نواحی تحت سلطه داعش تعریف می کرد. در ضمن خاطراتش گفت که فلان روز که به مغازه ای رفتم که در آن کار می کردم، صاحب مغازه را دیدم که بر خلاف همیشه سیگار نمی کشد! تعجب کردم و دلیلش را پرسیدم. گفت: داعش سیگار را ممنوع کرده است. چند روز پیش آمدند و چون دهان من بوی سیگار می داد، کتک شدیدی به من زدند. من هم از ترس جانم سیگار را کنار گذاشتم!

مقصود من از نوشتن ایم مطلب دفاع از سیگار یا انکار ضررهای آن نیست. مقصودم این است که در مورد هر پدیده انسانی، نگاه تک بعدی ما را از تحلیل اخلاقی جامع دور می کند. بلکه ما را به تحلیل دعشی نزدیک می سازد! باید به پیچیدگی هر پدیده در جامعه انسانی توجه داشت و هر حکم اخلاقی را با در نظر گرفتن این پیچیدگی و چندبعدی بودن صادر کرد. 


برچسب‌ها: سیگار, اخلاق, سلامت عمومی, سرخپوستان آمریکا درباره خرسندی...
ما را در سایت درباره خرسندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarasharamesh بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 ساعت: 7:36