رگ خواب را دیدم. خیلی بد بود! تنها نکته مثبتش موسیقی زیبای شجریان بود. و البته چهره زیبای لیلا حاتمی. اما حتی جای عصبانی شدن داشت از لیلا حاتمی که چرا در چنین فیلمی بازی کرده است.
فیلم ماجرای یک سیندرلای ساده لوح وطنی است که در دام عشق یک فریبکار هوسباز گرفتار میشود و به شکست و فروپاشی میرسد.
مهمترین ایراد فیلم تکیه بر کلیشه سیندرلایی قدیمی است: دختری ساده و مهربان و در اینجا دست و پا چلفتی، که برای خوشبخت شدن، به دنبال شاهزاده رویاهایش میگردد. اما بر خلاف سیندرلا، به جای شاهزاده، به مردی فریبکار برمیخورد. با وجود همه دلائل و شواهد، دل به او میبندد. اینجا باید بیننده با دخترک ساده همدلی کند؟ چرا؟
چرا یک دختر شهری و نسبتا تحصیلکرده این را به وضوح نمیبیند که مردی که او را در یک خانه/انباری دور از چشم دیگران نگاه داشته و فقط گاهی به سراغش میاید و او را در هیچ جمعی همراهی نمیکند، لابد غیر از او سوداهای دیگری هم در سر دارد؟
ای کاش فیلم اینگونه پی گرفته میشد که دخترک به جای تکیه بر مرد فریبکارِ، آستین همت را بالا میزد و آینده و سرنوشت و خوشبختی خودش را با اتکا به کار و جسارت و خلاقیت خودش میساخت.
اما به جای آن، سیندرلای ساده و فریب خورده، گام به گام در تباهی و بدبختی غوطهورتر میشود و از بیننده انتظار همدردی و آرزوی جزجگر برای مرد فریبکار دارد.
سینمای جهان، دهه ها بعد از سیندرلا، امروزه حتی برای کودکان الگویی از دختران و زنان آگاه و مستقل ترسیم میکند که خوشبختی را نه در یافتن مردی که شاهزاده رویاهاست، بلکه در شکوفا کردن استعدادها و توانایی های خود و جنگیدن برای یک زندگی مستقل و توانمند میبینند. مریم میرزاخانی نمونهای از این زنان است.
خوب است که سینما و فرهنگ ایرانی هم به خودش تکانی دهد و از عصر سیندرلا به عصر مریم وارد شود.
برچسبها: رگ خواب, سیندرلا, لیلا حاتمی, مریم میرزاخانی, همایون شجریان
+ نوشته شده توسط کیارش آرامش در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۶ و ساعت 14:28 |
درباره خرسندی...
ما را در سایت درباره خرسندی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kiarasharamesh بازدید : 119 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:47